دور این مؤسسه ها را خط بکشید
بانک مرکزی درزمینهٔ ساماندهی مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز عملکرد موفقیتآمیزی نداشته است. علت این است که بانک مرکزی برای رویارویی با عناصری که پشت راهاندازی و اداره این مؤسسات هستند از قدرت سیاسی لازم برخوردار نیست. قدرت در کشور ما متمرکز نیست. دست دولت یا بانک مرکزی نیست و بهطورکلی عناصر قدرت بهعنوان اصلیترین پشتیبانان مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز بانک مرکزی را بهحساب نمیآورند. این افراد به فعالیتهایی روی میآورند که درشان آنها و در حد توانایی آنها نیست. در این شرایط بانک مرکزی تلاش کرده است این موسسه را تحت ضابطه بگیرد اما این مؤسسات چه مجوز دار و چه بی مجوز ضوابط را رعایت نمیکنند.
از سوی دیگر باید در نظر گرفت که بانک مرکزی یک قدرت قهریه نیست بلکه یکنهاد حرفهای است که برای حفظ منافع سپردهگذاران تشکیلشده است و مردم به آن اعتماد دارند. درواقع مردم به اعتماد بانک مرکزی سپردههایشان را به بانکها و مؤسسات میدهند اما بانک مرکزی برای ایفای این نقش ابزارهای کافی را در دست ندارد. از سوی دیگر ضابطین و قوه قضاییه هم با بانک مرکزی هماهنگ نیستند درنتیجه بانک مرکزی آنطور که باید نمیتواند با این مؤسسات مقابله کند.
اقدامات بانک مرکزی در مقابله با این مؤسسات با توجه به صدمهای که این مؤسسات به مردم زدهاند کافی نیست و نمیتوان آن را موفقیتآمیز ارزیابی کرد. اوایل سال جاری موسسه میزان برای مردم مشکل ایجاد کرده بود، چند ماه بعد، مسئله ثامنالحجج مطرح شد و در حال حاضر مشکلات کاسپین پیشآمده است. هرروز یکی از این مؤسسات ورشکست میشود و مردم هم که چارهای برای آنها باقی نمانده تظاهرات میکنند.
برای جلوگیری از بروز مشکلات بیشتر در این زمینه نیازمند آگاهی دهی مطبوعات به مردم هستیم. مردم باید بدانند که نباید به هیچ موسسهای جز بانکها اعتماد کنند. مؤسسات اگر صلاحیت نگهداشتن سپردههای مردم را داشتند بانک میشدند. مردم نباید برای یک درصد سود بیشتر زندگیشان را به خطر بیندازند و پسانداز همه عمرشان را به باد دهند. بهطور حتم این مسئله عواقب بدی به همراه دارد و کوتهنظری است که حاصل یکعمر کار را برای چند درصد سود بیشتر به باد دهند. در توانایی حرفهای مدیران این مؤسسات تردیدهایی وجود دارد و خیلی از این مؤسسات صلاحیت اخلاقی و مالی اداره یک موسسه را ندارند. از سوی دیگر عناصری از این مؤسسات پول میگیرند که همان سپردههای مردم است و در کار تجاریشان مصرف میکنند و به مؤسسات بازنمیگردانند که همین مسئله موجب اختلال در امور این موسسهها شده است.
توصیه من به مردم این است که دور این مؤسسات را خط بکشند. تعداد این مؤسسات در ایران زیاد نیست. بیشتر در اصفهان و مشهد فعالیت میکنند. در کشورهای دیگر هم این مؤسسات به دلیل نظارتهای بالا و اینکه حرف بانک مرکزی ازنظر قاضی مهمتر است و درنهایت حرف آخر توسط یکنهاد حرفهای زده میشود در شرایط دیگری کار میکنند اما در کشور ما فشارها روی بانک مرکزی زیاد است. بانک مرکزی دانش مدیریت این مؤسسات را دارد اما فشارها بر این نهاد حرفهای زیاد است. در حال حاضر حتی درزمینهٔ بانکها به دلیل عدم شفافیت در کار دچار مشکل شدیم. در سالهای گذشته گزارش بانکها اشتباه بوده است. بانکها سود موهوم پخش کردند و باید زیان بدهند. در حال حاضر هیچ سندی ندارند درنتیجه سهام بانکها در بهابازار ۳۰ تا ۵۰ درصد افت کرده است. اخیرا حسابرسیها شفافتر شده است. این نشان میدهد که کارشناسان بانک مرکزی نظارت را بلدند اما قدرت اعمال آن را ندارند.